- علی بن عیاش (عَ)
ابن عیاش، مکنّی به ابوالحسن. تابعی و محدث بود وذکر او در عیون الانباء آمده است. رجوع به ابوالحسن (علی بن...) و عیون الانباء ابن ابی اصیبعه ج 1 ص 305 شود
معنی علی بن عیاش - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(عَ)
لغت نامه دهخدا
ابن نقاش. علی بن عیسی بن هبه الله. مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به مهذب الدین و مشهور به ابن نقاش. طبیب قرن ششم هجری. رجوع به علی (ابن عیسی بن هبه الله) شود
(عَ)
لغت نامه دهخدا
ابن زیاد تمیمی، مکنی به ابوالحسن. یکی از نقلۀ کتب فارسی به عربی است. رجوع به ابوالحسن (علی بن زیاد...) شود
(عَ)
لغت نامه دهخدا
ابن عیسی بن ابی الفتح اربلی، ملقّب به بهاءالدین و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی اربلی و ابوالحسن (علی بن عیسی اربلی) شود
ابن عیسی بن عیسی اربلی، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به بهاءالدین. رجوع به علی اربلی (ابن عیسی بن ابی الفتح...) شود
ابن عیسی بن سلیمان بن محمد بن سلیمان بن ابان نفری، مشهور به سکری و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی سکری شود
ابن عیسی بن عیسی اربلی، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به بهاءالدین. رجوع به علی اربلی (ابن عیسی بن ابی الفتح...) شود
ابن عیسی بن سلیمان بن محمد بن سلیمان بن ابان نفری، مشهور به سکری و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی سکری شود
(عَ)
لغت نامه دهخدا
ابن عمار. علی بن محمد بن ابی بکر، ملقّب به جلال الدین و مشهور به ابن عمار. رجوع به علی بن محمد بن ابی بکر شود
(عَ)
لغت نامه دهخدا
ابن عرام. علی بن احمد بن عرام بن احمد ربعی اسوانی، مشهور به ابن عرام. رجوع به علی ربعی (ابن احمد بن عرام بن...) شود
(عَ)
لغت نامه دهخدا
ابن عباس بن اسماعیل بن ابی سهل بن نوبخت نوبختی، مکنّی به ابوالحسین. رجوع به علی نوبختی (ابن عباس بن...) شود
حسن بن عیاش بن عمر، ابی وائل. از روات است و ابوالاحوص از او روایت کند